واکنش والدین نسبت به دنیای نوجوانی
واکنش والدین نسبت به دنیای نوجوانی باید چگونه باشد؟!
این یك سوال اساسی است كه همه والدین میپرسند، وقتی می بینیم نوجوان ما كاری را انجام می دهد كه مغایر با اصول ارزشی و هنجارهای خانوادگی ماست، چگونه با او برخورد كنیم؟ قبول دارم كه گاه واكنش های ما به عنوان خانواده بسیار دشوار می شود و نمی دانیم چه باید بکنیم. البته این یك امر طبیعی است و بیشتر والدین با آن روبه رو هستند. بگذارید ابتدا مثالی از تغییرات فیزیکی نوجوان بزنم. همه ما این تغییرات را تجربه كرده ایم و نیازی به توضیح ندارد، اما هرگز شده یکی از شما در مقابل تغییرات فیزیکی نوجوان تان بپرسید كه چرا قد تو دارد بلند می شود؟! یا چرا صدای تو تغییر كرده؟! و… چون آنها را طبیعی می دانیم و خودمان هم آنها را تجربه كرده ایم.
والدین عزیز، پس اگر این ها تغییر هستند و قابل درك، پس تغییرات شناختی، روانی و اجتماعی نیز تغییر هستند. اگر در مقابل تغییرات فیزیکی جبهه نمی گیریم، در مقابل تغییرات روانی و عاطفی نیز نباید جبهه گیری كنیم كه تو چرا این كار را كردی؟ چرا این لباس را پوشیده ای؟ چرا با آن دوستت راه می روی و به قول خود بچه ها مدام به آنها گیر بدهیم.
شاید بپرسید پس ما كلا بی تفاوت باشیم تا او هر چه دلش می خواهد انجام دهد؟ چون واقعاً برخی رفتارها و عملکردش اصلاً برای ما و خانواده مان قابل تحمل نیست؟ پس این جا چه باید كرد؟ اگر ما به تعالیم دینی خودمان دقت بیشتری بکنیم، بهتر به اهمیت برخورد با این مسایل پی خواهیم برد. همه ما داستان زیبای برخورد تربیتی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را با پیرمردی كه اشتباه وضو می گرفت، شنیده و خوانده ایم. آیا این دو امام بزرگ نمی دانستند كه او اشتباه وضو می گیرد؟ پس چرا مستقیماً به او تذکر ندادند؟ چرا امر و نهی یا نصیحت و یا خدای نکرده، تحقیر و سرزنش نکردند؟ در عوض بهترین واكنش تربیتی آنها برخورد مستقیم بود، یعنی اینکه ما وضو می گیریم و شما بگویید کجای کارمان اشتباه است.
واکنش والدین نسبت به دنیای نوجوانی
یا زمانی که حضرت ابراهیم(ع) خواست مردم را به خداپرستی دعوت كند آنها گفتند ما داریم ماه را می پرستیم و نیازی به خدای تو نداریم. آیا حضرت ابراهیم نمی توانست سریعاً مخالفت كند و جبهه بگیرد؟ كاری كه ما متأسفانه در مقابل رفتارهای غلط فرزندانمان انجام می دهیم، اما آن حضرت گفت كه من هم با شما ماه را می پرستم و وقتی ماه افول كرد فرمود: خب آیا ماهی كه افول كند برای پرستش خوب است؟ و آنها پرستش خورشید را بهانه كردند و ابراهیم مجدد با آنها همراه شد (اصل مهم پذیرش و همدلی) و خورشید را پرستید و صبر كرد تا خورشید غروب كند و حالا بهترین فرصتی بود كه او می توانست نظرش را به صورت قاطع و محترمانه بدهد: آیا ماهی که افول می کند و خورشیدی که غروب می کند قابل پرستش است؟ پس بیایید و خدای یگانه را بپرستید.
اگر مجدد كار حضرت ابراهیم را مرور کنیم، می فهمیم كه اولا مستقیما و در همان ابتدا با آنها مخالفت نکرد و ثانیا با آنها همراه شد و در انتها نظرش را ابلاغ كرد. دقیقا در برخورد با مشکلات ایجاد شده در فرزندان به ویژه نوجوانان، این گونه شیوه های تربیتی موثر واقع می شوند و می توانند بدون اینکه باعث رنجش او شده یا باعث جدایی ما از هم گردد، تغییر رفتاری را نیز باعث شوند.
به یك مثال دقت فرمایید:
نوجوان شما دوستانی دارد كه به نظر شما مطلوب نیستند و او نباید با آنها ارتباط داشته باشد.