چرا دچار خجالت و کم رویی می شویم

کم رویی چیست و چرا دچار خجالت و کم رویی می شویم؟!

کم رویی یعنی دستپاچه شدن در مقابل افراد و احساس ناراحتی کردن در حضور دیگران، نکته مهم در مورد کم رویی این است که بیشتر افراد این تجربه را به صورت مشترک دارند. شاید تعجب کنید اگر بفهمید که بیش از 80 درصد افراد کم رو هستند. افراد کم رو می گویند در برقراری مکالمات و حفظ تماس چشمی مشکل دارند و زمانی که می کوشند با فردی ارتباط برقرار کنند احساس ناراحتی می کنند.

در رفتار افراد کم رو علایمی همچون ناراحتی جسمی، معده درد، تپش قلب، تعرق، سرخ شدن هنگام برخورد با شخص غریبه یا انجام کاری در حضور دیگران، خود آگاهی : افکار خود تحقیر کننده، نگرانی درباره ارزیابی منفی دیگران از خود، خود کم بینی و به کارهای خود اعتماد نداشتن، مهارت های اجتماعی ضعیف : بازداری اجتماعی، دست و پا چلفتی، گریز از جمع، فرد کم رو با صدای آرام صحبت می کند و هنگام صحبت کردن عرق کرده و تغییر چهره می دهد، بیشتر اوقات آرام و ساکت می نشیند و اگر با چیزی نظر مخالف داشته باشد جرات اظهار ندارد.

در مقابل مشکلات عقب نشینی می کند و تصمیم گیری برایش خیلی مشکل است، دوستان کمی دارد و از تماس با مردم حتی الامکان اجتناب می کند و یا به تک دوست خود وابسته است، برای اثبات عقیده اش پا فشاری نمی کند، گوشه گیر است و بدین وسیله قصد جلب حمایت دیگران را دارد و بیشتر تنهایی را ترجیح می دهد. احساس بی کفایتی کرده و پیشقدم برای کاری نمی شود. گاهی از شدت خجالت ناخن خود را می جوید.

چرا دچار خجالت و کم رویی می شویم

افراد کم رو احتمالا با این عبارات موافق هستند :

در حضور افراد غریبه احساس ناراحتی می کنم، از نظر اجتماعی دست و پا چلفتی هستم. هنگام ملاقات با افراد جدید طبیعی بودن برایم سخت است. به توانایی های اجتماعی خود تردید دارم. در تعاملات اجتماعی احساس کم رویی می کنم. صحبت کردن با غریبه ها برایم دشوار است. وقتی با افرادی از جنس مخالف، افراد غریبه و صاحب قدرت ملاقات دارم بیشتر احساس کم رویی می کنم.

کم رویی و تبیین آن

یک شیوه انطباقی برای توجیه کم رویی گفتن چیزی مثل این عبارت است : گاهی اوقات احساس کم رویی طبیعی است ولی من می توانم یاد بگیرم که علی رغم این احساس خود را اجتماعی تر کنم و …، کم رویی افراد را می توان در سه گروه طبقه بندی کرد نتیجه تجارب کودکی، نتیجه سبک تفکر و ادراکات خود و گروه سوم که نمی توان هیچ تبیینی برای آن قرار داد.